تفکر سیستمی

• گام اول (مقدمه):

سلام!

یه جمله معروف هست که میگه: «با تقسیم کردن یک گاو به دو بخش، به دو گوساله نمی‌رسید! بلکه به یک گاو مرده خواهید رسید!!!»

حتما با خودتون میگید؛ این که خیلی بدیهی بود. منظورش چیه؟!

به این صوت گوش بدید:

طبیعتا اگر صوت رو گوش داده باشید، متوجه شدید که دارم از چی صحبت می کنم.اگر گوش ندادید، حتما اول صوت رو گوش بدید و بعد بیاید مطلب رو با هم ادامه بدیم.ضمناً ما یک مفهوم اولیه از سیستم رو در این صوت بیان کردیم. حالا برای دقیق تر شدن در این مفهوم، به سیستم هایی که هر روز در اطراف مون می بینیم دقت کنید!

گام دوم‌ (مفهوم سیستم):

حتما به سیستم های اطراف تون فکر کردید. اولین مثال، خیلی به شما نزدیکه! جسم شما! که یک سیستم پیچیده محسوب میشه و شامل زیر‌سیستم های پیچیده و مهمی میشه.  نظیر سیستم هاضمه، سیستم عصبی، سیستم تنفس و…

به طور مثال؛ دستگاه گوارش دستگاهی که خودش به تنهایی، یک شاخه از علم پزشکی رو در بر گرفته و با وجود پیشرفت های علم پزشکی، هنوز سوالات حل نشده ی بسیاری رو با خودش داره. در یک دسته بندی، میتونیم به این سیستم ها اشاره کنیم:

(سیستم بیولوژیکی): مثل بدن انسان، حیوانات و نباتات و…

(سیستم های مکانیکی): مثل موتورها و مولدها و…

 (سیستم های اجتماعی): مثل خانواده، احزاب، کارخانه ها و…

(سیستم های طبیعی): مثل جنگل ها، رودخانه ها و…

(سیستم های اتمی): در فیزیک و…

تمامی این سیستم ها، وجه مشترکی دارند و این وجه مشترک؛ همون تعریفی است که از سیستم داریم:

برای عمیق تر شدن در این تعریف، به این مثال ها دقت کنید:

  • رﻓﺘﺎر اﺟﺰایی از ﺑﺪن اﻧﺴﺎن؛ ﻣﺜﻞ ﻗﻠﺐ و ﻣﻐﺰ و ﺷﺶ می ﺗﻮاﻧﺪ ﻋﻤﻠﻜﺮد و ویژگی های ﺑﺪن اﻧﺴﺎن را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻛﻞ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮار دهد. (اثر اجزا بر سیستم)
  • در ﺑﺪن ﻧﺤﻮه رﻓﺘﺎر ﭼﺸﻢ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻧﺤﻮه رﻓﺘﺎر ﻣﻐﺰ دارد. (اثر اجزا بر یکدیگر)

این ها چند مثال ساده بود تا بگیم:

۱) هر جزء سیستم، ویژگی هایی دارد که اگر از سیستم جدا شود آن ها را از دست خواهد داد. به عنوان مثال، چشم به عنوان جزئی از بدن اگر جدا شود دیگر نمی بیند.

۲) هر سیستم ویژگی هایی دارد که در هیچ یک از اعضا به طور مستقل وجود ندارد. به طور مثال، اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺨﻮاﻧﺪ و ﺑﻨﻮﻳﺴﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از اﺟﺰاء ﺑﺪن ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻗﺎدر ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر نیستند.

۳) اگر اجزا با یکدیگر تعامل نداشته باشند، تشکیل مجموعه می دهند. ﻧﻪ ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ. به عبارت دﻳﮕﺮ یک مشخصه ی مهم ﺳﻴﺴﺘﻢ، ﺗﻌﺎﻣﻞ و ارﺗﺒﺎط اﺳﺖ و ویژگی های اﺻﻠﻲ ﺳﻴﺴﺘﻢ از ﺗﻌﺎﻣﻞ اﺟﺰاء ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ ﻧﻪ از رﻓﺘﺎر ﻣﺴﺘﻘﻞ اﺟﺰاء. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ ﻗﻄﻌﺎت ﻳﻚ ﺧﻮدرو را به صورت منفک کنار هم قرار دﻫﻴﻢ تشکیل خودرو نخواهند داد.

در گام بعدی قصد داریم شما رو با چند اصطلاح مهم در تفکر سیستمی آشنا کنیم.

موافقید با یه دست گرمی، بریم به استقبال گام سوم؟این تمرین رو برای خودتون انجام بدید:

گام سوم (اصطلاحات مهم: مرز سیستم):

  • جالبه بدونید معمولا خیلی از افراد باهوش هم نمیتونن تمام ۹ نقطه رو به هم وصل کنند. دقت کنید! داریم میگیم افراد باهوش!!! چرا؟

    چون تلاش می کنند این کار را بدون خروج از مرزهایی که این نقاط تعیین کردن انجام بدن! شبیه به این تلاش ها:

  • حالا به این پاسخ دقت کنید:

ما آدم ها معمولا ﻣﺮزهایی ﺗﺮﺳﻴﻢ می کنیم ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻊ از ﻳﺎﻓﺘﻦ ﭘﺎﺳﺦ میشه، درست مثل همین مسئله اخیر. درحالیکه در مسئله، اصلا مرزی تعیین نشده بود!

  • مرز سیستم:

ﻓﺮض کنید در شعبه ای از یکی از بانک های کشور مشکلی به وجود اومده. ﻣﺮز بررسی این مشکل، کجاست؟ شعبه ی مذکور؟ شعبه مرکزی آن بانک؟ نظام بانکی کشور؟ نظام بانکی جهانی؟  یا…؟؟؟ ﻣﺮز را ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ در ﻧﻈﺮ بگیریم، برخی از روابط موﺿﻮع ﺑﺎ پیرامون اون رو ﻗﻄﻊ ﻛﺮدیم و در هر مسئله باید دقت کنیم که این مرز را به درستی و متناسب تعریف کنیم.

گام چهارم (اصطلاحات مهم: بازخورد یا Feedback):

بازخورد:

بسته به تعریف مرز سیستم، بازخورد می‌تونه داخلی یا بیرونی باشه. به این مثال دقت کنید:

مثال:

مرد: من از منزل بیرون میرم، چون تو همیشه در حال غُر زدن هستی!

زن: من شِکوِه می کنم، چون تو همیشه منو تنها میذاری!

حالا به این تعریف دقت کنید:

بازخورد (Feedback): فرایندی که طی آن یک سیگنال از زنجیره ای از روابط علی عبور کرده تا اینکه مجددا بر خودش تاثیر بگذارد.

با توجه به این تعریف، دو نوع بازخورد داریم، مثبت و منفی!

مثبت: (افزایش یه متغیر، باعث افزایش اون متغیر میشه) یا (کاهش یه متغیر، باعث کاهش اون متغیر میشه)

منفی: (افزایش یه متغیر، باعث کاهش اون متغیر میشه) یا (کاهش یه متغیر، باعث افزایش اون متغیر میشه)

• گام پنجم (ویژگی ها):

جمله ابتدای متن رو یادتون هست؟ «با تقسیم کردن یک گاو به دو بخش، به دو گوساله نمی‌رسید! بلکه به یک گاو مرده خواهید رسید!!!»

در صوت اول، اشاره ای به تفکر سیستمی و ارتباطات میان اجزا داشتیم.

اینجا و در این صوت جدید، از این دو ویژگی مهم، کمی بیشتر صحبت کردیم:

الف) تفکر ترکیبی

ب) اهمیت چگونگی تعامل بین اجزاء سیستم در عملکرد آن

سه ﮔﺎم ﺗﻔﻜﺮ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ: 

۱)  وﻗﺘﻲ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻴﺪ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ را ﺑﺮرﺳﻲ کنید اﺑﺘﺪا ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻛﻠﻲ ﻛﻪ درﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪه ﻣﻮﺿﻮع ﻓﻮق است را ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﻳﻚ ﻛﻠﻴﺖ از آن را ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺨﺸﻲ از آن اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻫﻨﮕﺎم ﺗﻔﻜﺮ در ﻣﻮرد ﻳﻚ “داﻧﺸﮕﺎه” ﻣﻮﺿﻮع در ﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻴﺴﺘﻢ در  آن ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ” ﻧﻈﺎم آﻣﻮزش ﻋﺎﻟﻲ” ﻳﺎ “ﻧﻈﺎم آﻣﻮزﺷﻲ” در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ شود.

۲) رﻓﺘﺎر و وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎي ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻛﻠﻲ را ﺑﺮرﺳﻲ کنید.

۳) رﻓﺘﺎر یا وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎي ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ نقش ها ﻳﺎ ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي آن در ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻛﻠﻲ ﺗﻮﺿﻴﺢ دﻫﻴﺪ.

 ج) تفکر دینامیک به جای تفکر استاتیک: سعی کنید در ذهن خودتون به این سوال جواب بدید که علت افزایش جمعیت در برخی کشورها چیه؟

اگر افکارتون را یادداشت کنید؛ احتمالا به صورت یک لیست خواهند بود:

در شیوه تفکر بالا، ﻓﺮض ﺑﺮ اینه ﻛﻪ ﻫﺮ عامل ﺑه عنوان ﻋﻠﺖ برای ﻣﻌﻠﻮل (اﻓﺰوﻧﻲ ﺟﻤﻌﻴﺖ) مطرحه و ﻫﺮ ﻋﺎﻣﻞ، ﻣﺴﺘﻘﻞ از سایر ﻋﻮاﻣﻞ ﻋﻤﻞ می کنه. همچنین ﻧﺤﻮه تاثیر ﻫﺮ ﻋﺎﻣﻞ در ایجاد ﻣﻌﻠﻮل مبهمه.اما ﻃﺒﻖ ﺗﻔﻜﺮ ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ، ﻋﻮاﻣﻞ بالا در یک ﻧﻤﻮدار حلقوی ﺑﺎ هم و ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻮل ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻫﺴﺘﻨﺪ:

برخلاف ﻧﻤﻮدار ﻗﺒﻞ ﻛﻪ خطی و یک طرفه بود، ﻳﻜﻲ از وﻳﮋﮔﻴﻬﺎي نمودار بالا، بیان دینامیک بودن سیستمه.ﻳﻌﻨﻲ بین ﻋﻮاﻣﻞ بالا اﺛﺮات ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ وﺟﻮد داره و ممکنه در طول زمان، همدیگه رو تشدید یا تضعیف کنند. ولی نمودار قبل، سیستم را ایستا در نظر گرفته بود.

گام ششم (نکات مهم در تحلیل سیستم‌ها):

۱) یافتن الگوی تغییرات، به جای تمرکز بر وقایع:

ﻣﺎ ﻣﻌﻤﻮﻻ  ﻋﺎدت دارﻳﻢ ﻓﻘﻂ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﻣﺤﻴﻂ و ﺳﻴﺴﺘﻢ را درك کنیم و از درك ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺗﺪرﻳﺠﻲ عاجزیم.  ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ اﻳنه ﻛﻪ اﻣﺮوزه اﺻﻠﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎ برای ﺑﻘﺎء ﺳﺎزﻣﺎن ها، نتیجه ی فرایندهای آرام و تدریجی هستند، نه وقایع ناگهانی.

در کتاب بهتر از خوب، مثالی اومده: «ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻲ در ﮔﻮﺷﻪ اي ﻗﺮار دارد. ﻛﺴﻲ ﺑﻪ آن اﻋﺘﻨﺎ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻳﻚ روز ﻛﻪ ﭘﻮﺳﺖ آن ﻣﻲ ﺗﺮﻛﺪ و ﺟﻮﺟﻪ اي از آن ﺳﺮ در ﻣﻲ آورد. ﻫﻤﻪ روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ و ﻣﺠﻠﻪ ﻫﺎي ﻣﻌﺘﺒﺮ واﻗﻌﻪ را ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ می کنند: تحول حیرت آور در تخم مرغ! تبدیل تخم مرغ به جوجه! انقلاب چشم گیر تخم مرغ!» تو گویی تخم مرغ بیچاره، یک شبه به جوجه تبدیل شده؛ اما از دید جوجه، داستان کاملا متفاوت است.

۲) تفکر براساس رابطه علت و معلولی:

باید پرسید: ﺗﻔﻜﺮ ﺑﺮاﺳﺎس ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻴﻦ ﻋﻮاﻣﻞ یا ﺗﻔﻜﺮ ﺑﺮ اﺳﺎس راﺑﻄﻪ ﻋﻠﺖ و ﻣﻌﻠﻮﻟﻲ ﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎ؟دو ﻣﺘﻐﻴﺮ، زﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎ همدیگه ﻫﻤﺒﺴﺘﻪ اﻧﺪ که ﺑﺎ هم ﻣﻴﻞ ﺑﻪ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎ اﻓﺰاﻳﺶ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ (ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﺜﺒﺖ) و یا اینکه اگر یکی از اون ها کاهش پیدا کرد، دیگری افزایش پیدا کنه. (همبستگی منفی)

اما باید توجه کنیم که؛ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی همبسته، لزوما داراي ارﺗﺒﺎط ﻋﻠﺖ و ﻣﻌﻠﻮﻟﻲ نیستند. اﺳﺘﺮﻣﻦ در اﻳﻦ ﻣﻮرد ﻣﺜﺎﻟﻲ داره: «ﻣﻴﺰان ﻓﺮوش ﺑﺴﺘﻨی و ﻧﺮخ ﺟﻨﺎﻳﺘﻬﺎ دارای همبستگی ﻣﺜﺒﺖ اﻧﺪ!! ﺣﺠﻢ ﻓﺮوش ﺑﺴﺘﻨﻲ و ﻧﺮخ ﺟﻨﺎﻳﺘﻬﺎ در ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن اﻓﺰاﻳﺶ و در زﻣﺴﺘﺎن ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ. اﺷﺘﺒﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ رخ دﻫﺪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮوش ﺑﺴﺘﻨﻲ را ﻋﻠﺖ ﺟﻨﺎﻳﺘ ﻬﺎ ﺑﺪاﻧﻴﻢ و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ راه ﺑﺮاي ﻛﺎﻫﺶ ﺟﻨﺎﻳﺘ ﻬﺎ، ﻓﺮوش ﺑﺴﺘﻨﻲ را ﻣﻤﻨﻮع ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ!!»

وﻟﻲ واﻗﻌﻴﺖ اینه ﻛﻪ علت رشد فروش بستنی و نرخ جنایت ها، اﻓﺰاﻳﺶ دﻣﺎي ﻫﻮا است.

۳) توجه به پیامدهای ناخواسته و رفتار نامشهود سیستم های اجتماعی:

شاید این تجربه را داشته باشید که گاهی به امید بهبود شرایط محیط بیرونی، دست به اقداماتی می زنید و برنامه ای مشخص را آغاز می کنید. مطمئن هستید که فضا بهتر میشه و گام های اجرایی برنامه را اندک اندک طی می کنید؛ اما با گذشت زمان متوجه می شوید تلاش شما برای حل اون مشکل، اوضاع را بدتر کرده و با عکس العمل هایی مواجه می شوید که انتظارشون را نداشتید!

باید بدونیم تصمیمات ما باعث عکس العمل دیگران و محیط میشه. عکس العمل هایی که قصد دارن توازنی که ما بر هم زدیم را برگردانن. فارستر، این پدیده ها را «رفتار غیر شهودی سیستم های اجتماعی» نامیده. این پویایی های (dynamics) پیش بینی نشده، باعث مقاومت در برابر سیاست ها میشه و پاسخ سیستم، مداخله ها را با تاخیر، تضعیف یا شکست مواجه می کنه.

ﺑﻪ طور ﻣﺜﺎل: ﻓﺮوش ﺷﺮﻛﺖ شما در سال ﮔﺬﺷﺘﻪ 80 میلیون دلار، اما هدف فروش شما 100 میلیون دلار بوده. شما گزینه های ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ را ﺑﺮاي جبران این تفاوت در ﻧﻈﺮ ﻣﻲ گیرید. ممکنه ﻗﻴﻤﺖ ﻫﺎ را ﻛﺎﻫﺶ بدید ﺗﺎ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺗﺤﺮﻳﻚ بشه و ﺳﻬﻢ ﺑﺎزار افزایش پیدا کنه، ﻣﻌﺎوﻧﺖ ﻓﺮوش را ﺑﺎ ﺷﺨﺺ پرتکاپویی ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ اﻗﺪاﻣﺎت دیگه ای اﻧﺠﺎم بدید. ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﮔﺰﻳﻨﻪ را اﻧﺘﺨﺎب و اﺟﺮا ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲ ﮔﺮدد (یا حداقل شما امیدوارید که اینطور بشه).ﺳﻴﺴﺘﻢ در ﺑﺮاﺑﺮ راه ﺣﻞ ﺷﻤﺎ ﻋﻜﺲ اﻟﻌﻤﻞ ﻧﺸﺎن میده. وﻗﺘﻲ ﻓﺮوش ﺷﻤﺎ اﻓﺰاﻳﺶ پیدا میکنه، رقبا قیمت ها را کاهش میدن و فروش مجددا افت می کنه. راه حل دیروز، تبدیل به مسئله امروز میشه!

باید بدونیم ما استاد خیمه شب بازی نیستیم که بر یک سیستم بیرونی اثر بذاریم. ما درون سیستم هستیم. بازخورد وجود داره. مقاوﻣﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺳﻴﺎﺳﺘﻬﺎ به وجود میاد، ﭼﻮن ﻣﺎ اﻏﻠﺐ ﺑﺎزﺧﻮردﻫﺎي ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪه در ﺳﻴﺴﺘﻢ را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ درك ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻴﻢ.

گام هفتم :

سوالات

سوالات ۷ گام با تفکر سیستمی